عصمت حضرت موسی
تاريخ : چهار شنبه 6 / 9 / 1391برچسب:, | 1:37 PM | نویسنده : امید

پرسش :

اولا: حضرت موسی(ع) باتوجه به سوره قصص مرتکب قتل شده است و آیا این قتل
با مسئله ی عصمت انبیا تناقض ندارد؟
دوما: با توجه به اين كه كشته شدن قبطي از سوي حضرت موسي - عليه السلام-
مربوط به حق الناس است، چگونه خداوند در قرآن مي گويد حضرت موسي را
بخشيدم، پس ديه‏ ي اين قتل چه مي‏شود؟


پاسخ :

در پاسخ به اين سؤال بايد به چند نكته توجه كرد:
1-
اصل مسئله‏ ي قتل قبطي از نظر مفسران، اهميت چنداني نداشته و به دلائل
زير بحث از اين موضوع ضروري نبوده است:
الف) قبطي ها از جنايت‏كاران فرعوني و مفسدان بي‏رحمي بوده اند كه هزاران
نوزاد بني اسرائيلي را سر بريدند و از هيچ جنايتي بر بني اسرائيل اِبا
نداشتند؛ بنا بر اين خونشان بر بني اسرائيل محترم نبوده است؛[1]
ب) فرد بني اسرائيلي براي مقابله با قبطي از حضرت موسي كمك خواست؛ با
توجه به اين كه او فردي مؤمن و پيرو حضرت موسي بوده، ياري نمودن حضرت
موسي ضروري بوده است؛ وانگهي آن حضرت قصد كشتن آن مرد را نداشته و عادتاً
نيز يك مشت موجب قتل نمي‏شود.[2]
ج) نظر به اين كه مرد قبطي مشرك محارب بوده و قتل مشرك محارب نيز جايز
بلكه واجب مي‏باشد،[3] بنا بر اين موضوع "ديه" منتفي است؛ البته اين قتل
نبايد در اين زمان واقع مي‏شد؛ زيرا موجبات گرفتاري حضرت موسي را فراهم
مي‏نمود و مشكلاتي در راه رسيدن به اهدافش ايجاد مي‏كرد.
2-
آن‏چه از نظر مفسران در اين ماجرا اهميت دارد و نيازمند بحث است، اين
است كه داستاني كه قرآن كريم درباره‏ي قتل قبطي نقل مي‏كند، برخي از
قسمت‏هاي آن در ظاهر با عصمت و نبوت سازگار نيست و همين مسأله باعث ايراد
و شبهه براي اشكال تراشان شده است كه نياز به توضيح دارد.
كشته شدن مرد قبطي از دو حال خارج نيست: يا او مستحق چنين قتلي بوده يا
مستحق نبوده است؛ اگر مستحق نبوده ارتكاب قتل براي نبي چه قبل از نبوت و
چه بعد از آن جايز نيست؛ پس چگونه حضرت موسي مرتكب آن شده است؟ و اگر آن
مرد مستحق قتل بوده، چرا حضرت موسي اظهار ندامت نموده و براي اين كار طلب
مغفرت از خداي متعال نموده است؟
پاسخ بخش اول سؤال اين است كه: بر فرد مؤمن لازم است كه وقتي فرياد
مظلومي را شنيد و از وي در مقابل ظلم طلب كمك نمود، به ياري او بشتابد.
حضرت موسي نيز به همين جهت و براي رها ساختن يكي از پيروانش از دست ظالم
و براي دفع شرّ وارد ماجرا شد و در اين مسير، قتل اتفاق افتاد. قتلي كه
بدون قصد قبلي بوده و براي دفاع از مظلوم صورت گرفته است؛ بنا بر اين
اقدام حضرت موسي هيچ قبحي نداشته است.
امّا در جواب بخش دوّم سؤال بايد گفت: "... موسي وقتي متوجه شد كه مرد
قبطي در اثر مشت او از پا در آمد و نقش بر زمين شد، رو به درگاه خداي خود
كرده گفت: "ربّ اني ظلمتُ نفسي فاغفرلي فغفر له..."[4]؛ پروردگارا من به
خود ستم كردم تو مرا بيامرز و خدا نيز او را آمرزيد... و منظور از اين
"
ستم به نفس" اين بود كه من در دفاع از ستم‏ديدگان بني اسرائيل و اظهار
حق، شتاب كردم و موجبات گرفتاري خود را به دست قبطيان به اين زودي فراهم
كردم. و بدين وسيله مشكلاتي در راه پيش‏برد هدف خويش ايجاد نمودم. اكنون
تو در اين راه كمكم كن و داستان مرا از فرعون و قبطيان پوشيده‏دار. به
عبارت ديگر منظور آن حضرت استعانت و استمداد از خداي تعالي و يا انقطاع
به درگاه او بود، و منظور اين نبود كه خدايا گناهي از من سر زده و تو آن
را برايم بيامرز. و شاهد بر اين، جمله‏اي است كه خداي تعالي به دنبال آن
نقل فرموده: "قال ربّ بما انعمت علي فلن اكون ظهيراً للمجرمين"؛
پروردگارا به پاس آن نعمتي كه به من دادي من پشتيبان مجرمان نخواهم
بود.[5]
قابل توجه اين كه: غفران به چند معنا مي‏آيد كه يكي از معاني غفران
پوشانيدن است[6] و در اين‏جا در همين معنا استعمال شده است. براي روشن‏تر
شدن مطلب درباره‏ي داستان قتل قبطي توسط حضرت موسي كه در آيات 15 تا 17
سوره‏ي قصص آمده است، به روايتي از امام رضا-عليه السلام- تمسك مي‏كنيم:
در عيون نقل شده است كه مأمون از امام رضا-عليه السلام- سؤال كرد: يابن
رسول اللّه! آيا شما نمي‏گوييد كه انبيا معصومند؟ امام فرمود: بلي. مأمون
گفت: پس مرا آگاه ساز درباره‏ي اين سخن خدا كه مي‏فرمايد: "فوكزه موسي
فقضي عليه قال هذا من عمل الشيطان" امام فرمود: حضرت موسي به هنگام غافل
بودن اهالي يكي از شهرهاي فرعون، وارد آن شهر شد كه آن هنگام بين مغرب و
عشا بود. در آن وقت دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند؛ يكي از
پيروان او و ديگري از دشمنان او بود؛ پس (در دفاع از فرد مؤمن) يك مشت به
دشمن او زد كه او در دم جان سپرد، و حضرت موسي گفت: "هذا من عمل الشيطان"
يعني اين جنگ كه ميان اين دو مرد واقع شده بود، از عمل شيطان است؛ نه اين
كه عمل موسي-‏عليه السلام- عمل شيطان باشد. مأمون گفت: پس معناي سخن موسي
كه مي‏گويد: "ربّ اني ظلمت نفسي فاغفرلي" چيست؟ حضرت فرمود: يعني من با
ورود به اين شهر خود را در جايي قرار دادم كه نبايد قرار مي‏دادم؛ پس مرا
از ديد دشمنان پوشيده و پنهان دار تا به من دست‏رسي پيدا نكنند و مرا به
جرم قتل قبطي نكشند. خدا نيز او را پنهان داشت... موسي گفت: خدايا به
خاطر اين نعمت كه به من دادي و آن نيرويي است با آن يك مرد را با ضربه‏ي
يك مشت كشتم، هيچ‏گاه پشتيبان مجرمان نخواهم بود؛ بلكه با همين نيرو با
آنان مبارزه خواهم كرد. "[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.
تنزيه الانبياء، سيد مرتضي علم الهدي، قم، شريف رضي.
2.
قصص الانبياء؛ نعمت الله جزايري، قم، مرعشي نجفي، 1404ه‍ ق.

 

                                                                                                                                  
التماس دعا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • دانلود فیلم